جدول جو
جدول جو

معنی کدخدایی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

کدخدایی کردن(رَ سَ گِ رِ تَ)
اجرا کردن کدخدایی. شوهر بودن. سمت زوجیت داشتن. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به کدخدایی شود
لغت نامه دهخدا
کدخدایی کردن
اجرا کردن کدخدا یی توضیح بمعنی شوهر بودن سمت زوجیت داشتن: (کدخدا یی کرد نتوانی برین ناکس عروس زانکه کس را نامدست از خلق ازو کد بانوی) (ناصر خسرو)
تصویری از کدخدایی کردن
تصویر کدخدایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُ خوَرْ / خُرْ دَ)
کدخدا قرار دادن، داماد کردن. عریضۀ اخلاص آیین بخدمت اشرف نوشته چون در هرات پسرش را کدخدا می کرد طوی الوشی ارسال داشته بود. (عالم آرا از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کدخدا کردن
تصویر کدخدا کردن
قرار دادن، داماد کردن: (عریضه اخص آیین بخدمت اشرف نوشته چون در هرات پسرش را کدخدا میکرد طوی الوشی ارسال داشته بود) (عالم آرا)
فرهنگ لغت هوشیار